کلبه آرامش

ساخت وبلاگ
میدونید گاهی یه عده براتون مهمن وقتی حرف بدی میزنن با داد، دعوا میخوایید نشون بدید که چقدر براتون مهمه و نمیخواید کار اشتباهی رو انجام بده اما گاهی اون شخص شما رو درک نمیکنه فکر میکنه براتون مهم نیست الکی پاچه میگیرید. در صورتی که اینطوری نیست بخاطرش یه سری از خط قرمزاتو کنار گذاشتی اما نفهمیده :) به امید خدا که تیر امتحاناتم شروع میشه، باید فشرده شروع کنم درس خوندن، بعدشم به فکر درآمد و شغل باشم، از شیطنت هام و سربه هوایی هایی که این مدت بیشترم شده کم کنم کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

برای اولین بار تو عمرم چنان شکی بهم وارد شد که اسید معدم بالا اومد، به دختر عمم پیام دادم احوالشو پرسیدم، احوال خواهر کوچیکشو پرسیدم به جای اینکه بنویسیم آتنا نوشتم آیدا و آیدا خواهرش بود که فوت کرد تازه رفتم‌ پیاممو دیدم که نوشته بودم آیدا :/ واتساپم که خداروشکر میخواد صداقت و راستی رو نشون بده لنتی نمیشه پیامم حذف کرد ساعت و تاریخ گوشیمو عوض کردم که تاثیری داشته باشه و نداشته. آخه من نمیدونم چرا باید اسمی بذارین که شبیه آیدا باشه چرا واقعا نصف شبی اعصابم کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

این اتفاق برا تقریبا یه هفته پیشه اما میخوام بنویسمش که به یادم بمونه یه سری از اتفاقات رو تو دفتر روز نوشتم مینویسم اما خب اینو ننوشتم روز چهارشنبه بود با دوتا از دوستام( فاطی و الی) پایین تر از معاونت نشسته بودیم بدون توجه به اکیپای دختر و پسر اطرافمون ما میخندیدم و حرف میزدیم تا یهویی یکی از همکلاسی های پسرمون اومد پیشمون. حالا بخاطر یه سری مسائل که یکی دو نفرتون میدونید من تا این همکلاسیمون اومد نشست تقریبا میشه گفت سکوت کردم میخندیدن سه نفریشون و حرف کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

فعلا که خداروشکر امتحاناتم تمومه، البته دوتا کارگاه دارم تو تا پنج مرداد که امتحانشونم هست :/ دانشگاه ما انگار جز ایران نیست همه جا امتحانات تموم شده ما داریم امتحانات خردادو تو مرداد میدیم کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

هم اکنون دارید صدای منو می‌شنوید از مسیر منزل به خوابگاه :/ موقعیتم رو توصیف کنم، سمت راستم که خانوم مسن، سمت چپ دانشجویی پزشکی و طرف شاگردم یه آقا که هر چند دقیقه یه بار برمیگرده مثلا منظره رو نگاه کنه و همین چند دقیقه پیش باهاش دعوا کردم :) چرا بخاطر اینکه رفته آبمیوه گرفته بعد میاد نایلونشون میندازه بیرون، برگشتم گفتم آقا این چه حرکتی؟ میگه کدوم؟ میگم همینکه آشغالتون رو میندازند بیرون، میگه این یه ذره که چیزی نیست، گفتم همین یه ذره ها باعث کثیفی بزرگ کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

اتاقمو 50 درصد مرتب کردم یعنی از شما چه پنهون شتر با بارش گم میشد هربارم می اومدم بشینم به کارام برسم اعصابم خورد میشد تو هر شرایطی من کارامو انجام میدم ولی هیچ نتونستم بهم ریختگی خونه یا اتاق رو تحمل کنم مامانم اومد امروز تو اتاق کارم داشت یعنی دم در کپ کرد بنده خدا گفت اینجارو چرا بدتر کردی؟ حق داشت کل وسایل کمدو و کتاب خونه هم رو آورده بودم پایین از اول بچینم گفت بیا کمکم میخواست یه پرده نصب کنه گفتم باش ده دقیقه دیگه میام خلاصه کانگوروی درونم فعال شد کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

داشتم تو اتاقم تغییراتی انجام می‌دادم رو کمدم دو تا کارتن سنگین بود که یه سری از وسایل نقاشی و شمع و مجسمه و... توش بود حالا من چند روز قبلش رفته بودم پیش یکی از دوستای بابام قیمت گیتار بگیرم وقتی قیمتارو دیدم فهمیدم سوت زدنم خودش یه موسیقی قشنگ محسوب میشه :) صاحب اونجا که دوست بابام بود و می‌شناخت منو گفت حالا تو یه هفته ای بیا اینو امانت ببر ببین اصلا دوست داری یاد بگیری؟ منم خب با تعارف و عذاب وجدان قابل کردم حالا آوردمش خونه میترسیدم بهش دست بزنم :/ کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

سلام و درود به اعضای خوب و صمیمی بلاگفا من برگشتم اول از همه تشکر میکنم از جناب کاف این قالب خوشگل و طناز و چشم نواز رو برام طراحی کردن بسی زیبا و دلنشین گشته است وبمان می دونید اتفاقات زیادی رو پشت سر گذاشتم هم خوب هم بد بذارید از چندماه پیش شروع کنم ترم که تموم شد قرار گذاشتم بشینم درسایی که ضعیفم رو درست کنم. و تصمیم دیگه اینکه هم زمان توی یه رشته دیگه از پیام نور درس بخونم همزمان یهویی ماجرای کربلا رفتن پیش اومد بابام که چند ساله منتظر مادر محترمه هستن کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

به طرز عجیبی دستم به نوشتن نمیره کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34

یعنی میشه زندگی بدون دغدغه و آرومی داشته باشم؟ کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2351 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34